صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

تور کربلا

تور کربلا نوروز

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
تور کربلا نوروز
::
عناوین مطالب وبلاگ
::

::تور کربلا
::فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا
::درباره واقعه کربلا
::اماکن متبرکه عراق
::اطلاعات زائر
::هتل های کربلا
::هتل های نجف اشرف
::هتل های کاظمین


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: رامش
:: رضا والی نژاد

آمار بازديد :




کربلا در ایام فاطمیه

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

حرمين شریف امام حسين(ع) و حضرت عباس(ع) اين روزها و شب ها ميزبان زائراني است كه سفر زيارتي آنان مصادف با ايام فاطميه شده است.

اين روزها در و ديوار كربلا رنگ غم به خود گرفته و اين ارض مقدس شلوغ تر و پرازدحام تر از ايام عادي است و هر روز دسته هاي بزرگ زائران از راه دور و نزديك از راه مي رسند تا اين غم و مصيبت بزرگ را به سيد وسالار شهيدان تسليت بگويند.

پير و جوان ، زن و مرد همراه با كودكان و اطفال خود مشرف میشوند تا در بارگاه قدسي سرور و سالار شهيدان تبرك بجويند و دست به دعا بردارند.

در اين ايام عتبه هاي حسيني و عباسي ، پرچم های سياه را به نشانه عزا بر فراز بلنداي حرمين و بين الحرمين برافراشته اند و در بين الحرمين برخي هيات هاي مذهبي بصورت نمادين خانه آن حضرت را طراحي كرده اند، درونش تابوتي آراسته اند و دود عود در محيط اطراف پراكنده اند و همه اش به ياد مظلوميت فاطمه زهرا (س) است كه تاريخ هم درخصوص زمان دقيق شهادت و هم درباره محل دفنش سكوت كرده است.

اين روزها ، برخي زائران عراقي و ايراني نيز در ضمن زيارت بارگاه اباعبدالله الحسين و ابوالفضل العباس(علیهما السلام)، دسته هاي سينه زني راه انداخته اند و يا در گوشه اي از صحن با ذكر مصيبت مداحان مي گريند.

درخصوص تاريخ شهادت بانوي دو عالم ، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) براساس روايات و اقوال مختلف، دو روايت شيعي داريم كه يكي دلالت دارد بر تاريخ 13 جمادي الاول كه امسال مصادف 23 بهمن است و ديگري سوم جمادي الثاني كه مصادف با 13 اسفند آينده خواهد بود.



:: موضوعات مرتبط: اماکن متبرکه عراق، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در جمعه 13 اسفند 1395


امام زمان (ع) وسید بحر العلوم

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

سیر در سیره ی اولیای خدا برای دوستانشان همچون گشت و گذار در روضه ای از ریاض جنّت و باغی از باغ های عالم معنا، شادی بخش، امید بخش و آموزنده است؛ چرا که به هر حال، این بزرگان نیز همچون من و شما انسان هایی بوده اند با خصوصیاتی مشابه آنچه همه انسان ها دارند. با این وجود، از مکررات روزمره و امثال «خور و خواب و خشم و شهوت» فراتر رفتند و به عوالم قرب وارد شدند. «الا انّ اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون»

یکی از این اولیاء الله شخصیتی علمی و عرفانی است به نام علامه سید مهدی طباطبایی (ره) که بارها مورد عنایات ویژه ی امام زمان خویش قرار گرفته است و در این مقاله اجمالا به شرح تشرفات شریف وی پرداخته می شود؛
تشرف سید در سامرا

عالم ربانی، آخوند ملا زین العابدین سلماسی (رحمة الله علیه) نقل نمود: در حرم عسکریین (علیهما السلام) با جناب سید بحر العلوم (رحمة الله علیه) نماز خواندیم.

وقتی ایشان خواست بعد از تشهد رکعت دوم برخیزد، حالتی برایش پیش آمد که اندکی توقف کرد و بعد برخاست.

همه ما از این کار تعجب کرده بودیم و علت آن توقف را نمی دانستیم و کسی هم جرات نمی کرد سۆال کند، تا آن که به منزل برگشته و سفره غذا را انداختند.

یکی از سادات حاضر در مجلس به من اشاره کرد که علت توقف سید در نماز را سۆال کنم.

گفتم: نه تو از ما نزدیک تری.

در این جا جناب سید (رحمة الله علیه) متوجه من شده و فرمود: چه می گویید؟ من که از همه جسارتم زیادتر بود، گفتم: آقایان می خواهند سرّ آن حالت را که در نماز برای شما پیش آمد، بدانند.

فرمودند: حضرت بقیة اللّه (علیه السلام) برای سلام کردن به پدر بزرگوارشان داخل حرم مطهر شدند، لذا از مشاهده جمال نورانی ایشان حالتی که دیدید به من دست داد، تا آن که از آن جا خارج شدند.

آخوند، ملا زین العابدین سلماسی، از ناظر کارهای سید بحر العلوم نقل می کند: در مدتی که سید در مکه معظمه سکونت داشت، با آن که در شهر غربت بسر می برد واز همه دوستان دور بود، در عین حال از بذل و بخشش کوتاهی نمی کرد و اعتنایی به کثرت مخارج وزیاد شدن هزینه ها نداشت

تشرف سید بحر العلوم در حرم امیر المۆمنین

عالم ربانی، ملا زین العابدین سلماسی (رحمة الله علیه) فرمود: روزی جناب سید بحر العلوم (رحمة الله علیه) وارد حرم امیر المۆمنین (علیه السلام) شد.

در آن جا این بیت را با خود می خواند: (چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن).

از سید سۆال کردم: علت خواندن این بیت چیست؟ فرمود: همین که وارد حرم امیر المۆمنین (علیه السلام) شدم، مولایمان حضرت ولی عصر (علیه السلام) را دیدم که در بالای سر مطهر، با صدای بلند، قرآن تلاوت می فرمود.

وقتی صدای آن بزرگوار را شنیدم، این بیت را خواندم و همین که داخل حرم شدم، حضرت قرائت قرآن را ترک نموده و از حرم تشریف بردند.

تشرف سید بحر العلوم در سرداب مطهر

متقی زکی، سید مرتضی نجفی، که خواهرزاده سید بحر العلوم را داشت و در سفر و حضر، همراه سید و مواظب خدمات داخلی و خارجی ایشان بود، فرمود: در سفر زیارت سامرا با ایشان بودم.

حجره ای بود که علامه تنها در آن جا می خوابید.

من نیز حجره ای داشتم که متصل به اتاق ایشان بود و کاملا مواظب بودم که شب و روز آن جناب را خدمت کنم.

شب ها مردم نزد آن مرحوم جمع می شدند، تا آن که مقداری از شب می گذشت.

شبی برحسب عادت خود نشست، و مردم نزد او جمع شدند، اما دیدند گویا آن شب حضور مردم را نمی پسندد و دوست دارد خلوت کند.

با هر کس سخن می گفت، معلوم می شد که عجله دارد.

کم کم مردم رفتند و جز من کسی باقی نماند.

به من نیز امر فرمود که خارج شوم.

من هم به حجره خود رفتم، ولی در حالت سید فکر می کردم و خواب از چشمم رفته بود.

کمی صبر کردم، آنگاه مخفیانه بیرون آمدم تا از حالش جویا شوم.

دیدم درب حجره اش بسته است.

از شکاف در نگاه کردم، دیدم چراغ به حال خود روشن است، ولی کسی در حجره نیست.

داخل اتاق شدم و از وضع آن فهمیدم که امشب سید نخوابیده است.


لذا به خاطر مخفی کاری با پای برهنه در جستجوی سید براه افتادم، ابتدا داخل صحن شریف عسکریین (علیهماالسلام) شدم، دیدم درهای حرم بسته است.

در اطراف و خارج حرم تفحص کردم، ولی باز اثری نیافتم.

داخل صحن سرداب مقدس شدم، دیدم درها بازاست.

از پله های آن آهسته پایین رفتم و مواظب بودم هیچ صدایی از خود بروز ندهم.

در آن جا از گوشه سرداب همهمه ای شنیدم که گویا کسی با دیگری سخن می گوید، اما کلمات را تشخیص نمی دادم.

تا آن که سه یا چهار پله ماند و من در نهایت آهستگی می رفتم.

ناگاه صدای سید از آن جا بلند شد که ای سید مرتضی چه می کنی و چرا از حجره ات بیرون آمده ای؟ در جای خود میخکوب شدم و متحیر بودم که چه کنم.

تصمیم گرفتم که تا مرا ندیده، برگردم، ولی به خود گفتم، چطور می خواهی آمدنت را از کسی که تو را بدون دیدن شناخته است، بپوشانی؟ لذا جوابی را با معذرت خواهی به سید دادم و در بین عذر خواهی از پله ها پایین رفتم، تا به جایی رسیدم که گوشه سرداب مشاهده می شد.

سید را دیدم که تنها رو به قبله ایستاده و کس دیگری دیده نمی شود.

فهمیدم که او با غایب از انظار حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) سخن می گفت.

 
تشرف  سید در مکه

آخوند، ملا زین العابدین سلماسی، از ناظر کارهای سید بحر العلوم نقل می کند: در مدتی که سید در مکه معظمه سکونت داشت، با آن که در شهر غربت بسر می برد و از همه دوستان دور بود، در عین حال از بذل و بخشش کوتاهی نمی کرد و اعتنایی به کثرت مخارج و زیاد شدن هزینه ها نداشت.

یک روز که چیزی باقی نمانده بود، چگونگی حال را خدمت سید عرض کردم، ایشان چیزی نفرمود.

برنامه سید بر این بود که صبح طوافی دور کعبه می کرد و به خانه می آمد و در اتاقی که مخصوص خودش بود، می رفت.

آن وقت ما قلیانی برای ایشان می بردیم.

آن را می کشید، بعد بیرون می آمد و در اتاق دیگری می نشست و شاگردان از هر مذهبی جمع می شدند و او هم برای هر جمعی به روش مذهب خودشان درس می گفت.

فردای آن روزی که از بی پولی شکایت کرده بودم، وقتی از طواف برگشت، طبق معمول قلیان را حاضر کردم، اما ناگاه کسی در را کوبید.

سید به شدت مضطرب شد و به من گفت: قلیان را بردار و از این جا بیرون ببر.

و خود با عجله برخاست و رفت و در را باز کرد.

شخص جلیلی به هیئت اعراب داخل شد و در اتاق سید نشست و سید در نهایت احترام و ادب دم در نشست و به من اشاره کرد که قلیان را نزدیک نبرم.

ساعتی با هم صحبت می کردند.

بعد هم آن شخص برخاست.

باز سید با عجله از جا بلند شد و در خانه را باز کرد.

دستش را بوسید و آن بزرگوار را بر شتری که کنار در خانه خوابیده بود، سوار کرد.

او رفت و سید با رنگ پریده برگشت.

حواله ای به دست من داد و گفت: این کاغذ، حواله ای است به مرد صرافی در کوه صفا، نزد او برو و آنچه حواله شده، بگیر.

حواله را گرفتم و نزد همان مرد بردم.

وقتی آن را گرفت و در آن نظر کرد، کاغذ را بوسید و گفت: برو و چند حمال بیاور.

من هم رفتم و چهار حمال آوردم.

صراف مقداری که آن چهار نفر قدرت داشتند، پول فرانسه (هر پول فرانسه کمی بیشتر از پنج ریال عجم بود) آورد و ایشان برداشتند و به منزل آوردند.

پس از مدتی، روزی نزد آن صراف رفتم تا از او بپرسم که این حواله از چه کسی بود، اما با کمال تعجب نه صرافی دیدم و نه دکانی! از کسی که در آن جا بود، پرسیدم: این صراف با چنین خصوصیاتی کجا است؟ گفت: ما این جا هرگز صرافی ندیده بودیم و این جا مغازه فلان شخص می باشد.

دانستم این موضوع، از اسرار ملک علام و پروردگار متعال بوده است.

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: اماکن متبرکه عراق، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در یک شنبه 8 اسفند 1395


شیخ طه نجف(ره) از مراجع تقلیددر محضر امام زمان (عج)

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

آقای قاضی حکایت  زیر را به نقل از حجت الاسلام سید صادق شیرازی در کتاب شیفتگان آورده اند:
« یکی از مؤمنین برایم از طرف سید جعفر بحرالعلوم قصه ای به شرح ذیل روایت نمود:
ایشان روزی در محضر آقای سید حسین بحرالعلوم نوه آیت الله سید علی بحرالعلوم نویسنده کتاب برهان الفقه بوده اند.
سید حسین بحرالعلوم در اتاقی نشسته و از میهمانان و مراجعین استقبال می نمود در این بین یک مرتاض مسلمان هندی وارد شد وقتی که این مرتاض خودش را به آقای بحرالعلوم معرفی نمود چنین گفت: « من می توانم هر سؤالی را که از غیبیات داشته باشید با قلم و کاغذ جواب گویم و از آنان نیز خبر دهم »در همان وقت سؤالاتی را مردم از او می نمودند و او به وسیله حساب و ریاضی جواب می داد.
در این موقع آقای بحرالعلوم به آن مرتاض رو نموده و گفتند:
«پرسشی دارم که گمان می کنم نتوانی آن را جواب دهی ».

مرتاض گفت: « آن پرسش چیست؟ »
ایشان فرمودند: « این پرسش خیلی سخت است و خارج از قدرت شما می باشد ». مرتاض گفت: « هر چند که سخت باشد من سعی می کنم جواب آن را بیابم. پرسش چیست؟ ».
ایشان فرمودند:
« حال که شما اصرار می کنی بگو ببنیم، در این لحظه می توان مولا و آقایمان و کسی که به وجودش، زمین آرامش و استقرار دارد و مردم به میمنت او روزی می خورند یعنی حضرت حجت ابن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیابیم؟ ».

مرتاض گفت:
« بله می توانم به این سؤال جواب بدهم ».
سپس شروع کرد به یافتن جواب از طریق محاسبات پیچیده ریاضی. البته اول در جواب گفتن معطل نمود تا آنجا که آقای بحر العلوم به او گفت:
« به شما نگفتم نمی توانید جواب این سؤال را بگویید ».
مرتاض در جواب گفت: « کمی صبر کنید شاید بتوانم جواب را بیابم ».
سپس بعد از مدتی مرتاض گفت:
« مسأله آنطوری که شما فکر می کنید نیست، ولی من در فکرم که شیخ طه نجف کیست؟ ».
ایشان فرمودند: « شیخ محمد طه نجف یکی از مراجع تقلید معروف ما در نجف اشرف می باشد ».
مرتاض گفت:
« آن کسی که از او سؤال می کردید الان در منزل شیخ طه و در نزد ایشان می باشد ».
اینجا بود که ایشان و اطرافیانشان به سرعت به طرف منزل آیت الله شیخ محمد طه نجف روانه گشتند.

در مسیری که می رفتند به یک سه راهی رسیدند که یکی از این راهها به طرف منزل شیخ محمد طه منتهی می شد. وقتی که این گروه به سه راهی رسیدند از راهی که به سوی منزل شیخ بود شخصی به شکل صحرانشینان عراقی، ولی دارای وقار و سکینه ای خاص که از صورتش هیبت و عزت نمایان بود بیرون آمد.
خلاصه، به طرف منزل شیخ روان گشتیم. وقتی که وارد منزل شدیم هیچکس در آنجا نبود حتی آن کسی که از مهمانها استقبال می نمود و برای آنها آب و قهوه می آورد ولی آن چیزی که توجه همه را به خود جلب نمود همانا نشستن شیخ به صورت غمناک، در گوشه اتاقش بود.
در حالی که قطرات اشک بر گونه اش سرازیر بود، مرتب با خود زمزمه می کرد و می گفت:
« در دستم آمد ولی متوجه آن نشدم؛ وقتی متوجه او شدم از دستم بیرون رفت ».
در این حالت بود که تازه واردین خیلی تعجب کردند و بعد از سلام، علت گریه شیخ را پرسیدند. البته چون شیخ در اواخر عمر، بینایی خود را از دست داده بود متوجه آمدن آنها نشد؛ مگر بعد از اینکه به او سلام کردند شیخ بلند شد و به آنها خوش آمد گفت و در نزد آنها نشست و شروع نمود به بیان آن واقعه ای که او را غمناک ساخته بود.
در حالی که اشکهایش را پاک می کرد، گفت:
« همه شما می دانید که مردم برای سؤالات شرعی و قضاوتها و دیگر امورشان به من رجوع می کنند و من به آنها فتوی می دهم و ناراحتیهایشان را برطرف می سازم و خمس و زکات گرفته و آنها را صرف می کنم و همچنین متولی و قیم نصب کرده و مثل اینگونه امور را انجام می دهم.
البته این قبیل امور را با دلائل اجتهادی پاسخ می دهم تا موافق با شرع مقدس باشد. تا اینکه این فکر به ذهنم رسید که آیا من در فتوی ها و قضاوتها راه درست را پیموده ام و آیا اعمال من در نزد پروردگار و پیامبر و ائمه اطهار(ع) مورد قبول واقع گشته است یا خیر؟
تقریباً سه سال قبل بود که در مورد این قضیه به وسیله مولایم امیرالمؤمنین علیه السلام و از ایشان با التماس درخواست نمودم که به من بفهمانند آیا من در اعمالم مرتکب خطا ( ولو تقصیر نباشد ) شده ام یا خیر؟
وقتی که اصرار و توسل من زیاد شد، چند شب قبل در عالم رؤیا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کردم.
ایشان فرمودند: « آن چیزی را که از من طلب کردی به زودی به دست فرزندم مهدی آورده می شود ».

لذا من هم چند روزی در انتظار قدوم حبیبم صبر کردم و هر لحظه منتظر بودم تا جوابی بشنوم و گمان نمی کردم که به این زودی او را دریافته و بشناسم؛ ولی امروز کمی قبل از آمدن شما، خانه از مهمانان خالی گشت و دیگر کسی از مراجعین در منزل نبود؛ حتی خادم هم برای خریدن بعضی از لوازم منزل بیرون رفته بود در این هنگام یک نفر وارد اتاق شد که لهجه اش دلالت می کرد بر اینکه او از عشایر عراقی می باشد.

بعد از سلام، مسأله ای را از من پرسید، من هم جوابش را گفتم. ولی او بر این جواب اشکال علمی وارد نمود؛ و من سعی کردم که به این اشکال پاسخ دهم، ولی آن شخص دوباره اشکال علمی دیگر گرفت و من شروع کردم که به این اشکال هم جواب گویم، ولی او اشکال علمی دیگری گرفت تا آنکه در ذهنم افکار متناقضی در مورد این مرد و فضلش به جریان افتاد که چطور ممکن است یک مرد عشایری اینقدر به مسائل علمی آگاهی داشته باشد. ولی غفلتی عمیق بر سراسر ذهنم خیمه زده بود و فراموش کرده بودم که من در انتظار چه کسی هستم و چه حاجتی دارم؟
و این فراموشی ادامه داشت، تا اینکه آن مرد، دستی به شانه ام زد و گفت:
« انت مرضیٌ عندنا »
یعنی: « تو در نزد ما مورد رضایت قرار داری ».
در این مورد شگفتی ام بیشتر شد که چطور ممکن است یک مرد بادیه نشین این جمله را به یک مرجع تقلید بگوید؟
سپس بعد از بیرون رفتن او ناگهان به خود آمده و آرزویم را به یاد آوردم که به دنبال چه چیزی می گشتم و از خداوند و پیامبر اکرم و ائمه طاهرین علیهم السلام چه حاجتی داشتم.

و حال آنکه این مرد از حاجتم خبر داد به این جمله « انت مرضی عندنا » . متوجه شدم که او همان کسی است که به دنبالش می گردم و عمر خودم را برای خدمتش صرف کرده ام لکن به او متوجه نشدم تا اینکه از دستم رفت و حالا بر حالم تأسف می خورم که چطور او به نزدم آمد و در دستم قرار گرفت ولی متوجه اش نبودم تا اینکه از نور دیدگانش استفاده کنم و زمانی متوجه شدم که او از نزدم بیرون رفته بود و آیا برای مثل من سزاوار نیست گریه و زاری کند؟

در این هنگام سید بحرالعلوم به شیخ گفت:
« حضرت آیت الله ما هم به همین جهت نزد شما آمدیم ».
در این حالت همگی به این فکر رسیدند که شاید آن مردی که دارای هیبت و وقار بود و او را نزدیک منزل ایشان دیدند همانا او سید و آقا و مولایمان حضرت صاحب الامر حجة بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده است. »
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا. کربلا.کربلا قسطی.



:: موضوعات مرتبط: اماکن متبرکه عراق، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, کربلا, کربلا قسطی, ,

نوشته شده توسط رامش در دو شنبه 2 اسفند 1395


مسجد سهله قدمگاه انبیاو امامان (علیهم السلام)

تورکربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

مسجد سهله اقامتگاه  امام زمان (عج) است، خانه حضرت ابراهیم خلیل (ع) و حضرت ادریس (ع)، پایگاه حضرت خضر نبی (ع) و محل عبادت حضرت نوح (ع)، امام صادق (ع) و امام سجاد (ع) و محل نزول جبرائیل امین (ع)است.


مسجد سهله یکی از معروفترین مساجد منتسب به حضرت مهدی(عج) است که مقام پیامبران بسیاری همچون ادریس و ابراهیم(ع) و خضر نیز بوده است. این مسجد در اطراف‌ کوفه‌ و در دو کیلومتری‌ شمال‌ غربی‌ مسجد اعظم‌ کوفه‌ قرار دارد و کهن‌ترین‌ مکان‌ منتسب‌ به‌ ‌ امام‌ عصر است‌..


در احادیث بسیاری از مسجد سهله به عنوان اقامتگاه شخصی امام مهدی(عج) و اهل بیتش در عصر ظهور نام برده شده است. در احادیث آمده است که روزی در محضر حضرت امام صادق(ع) از مسجد سهله گفت و شنود شد، حضرت فرمودند: “آنجا اقامتگاه صاحب ماست؛ هنگامی که با خانواده اش قیام کند”. در احادیث دیگری آمده است که بیش از یک قرن پیش از ولادت امام مهدی(عج)، امام صادق (ع) به یار با وفایش ابوبصیر، فرمود: “ای ابا محمد! گویی فرود آمدن قائم(ع‍ج) را با اهل و عیالش در مسجد سهله با چشم خود می بینم”. در احادیث‌ ماثور از امامان‌ مسجد سهله‌ به‌ عنوان‌ اقامتگاه‌ شخصی‌ حضرت‌ مهدی(عج) در عصر ظهور معرفّی‌ شده است‌، از امام‌ صادق‌ (ع) نقل شده است‌ که‌ فرموده‌اند: “آنجا یعنی‌ مسجد سهله‌ اقامتگاه‌ صاحب‌ ما است‌، هنگامی‌ که‌ با خانواده‌اش‌ قیام‌ کند”.


از بررسی مجموع روایاتی که درباره مسجد سهله رسیده است به این نتیجه می رسیم که برای مسجد سهله ویژگی های فراوان و امتیازات بی شماری است از جمله این که اقامت گاه پیامبران و صالحان و جانشینان حضرت مهدی (عج) است، این مسجد مکانی است که همه پیامبران رسالت خود را از آنجا آغاز کرده اند و رهگذری برای راهیان بهشت و محلّ تقسیم غنایم و مرکز مقام صالحان و پیامبران و امامان برای حوائج مهم است. عدالت الهی، در آن جا ظاهر می شود و بنابر احادیث معتبر این مسجد موجب قضای حوائج و تقرب به خدا و موجب مصونیت از نیرنگ دشمنان است. به طوری که هفتاد هزار نفر از آن جا، بدون حساب، وارد بهشت می شوند.


موقعیت مسجد سهله


مسجد سهله در شرق نجف اشرف و در شهر کوفه قدیم قرار دارد؛ در ۱۰ کیلومتری شمال شرقی حرم امام علی (ع) و دو کیلومتری شمال غربی مسجد کوفه واقع شده است و چنانچه در روایات آمده است بعد از مسجد کوفه، مسجدی به فضیلت مسجد سهله وجود ندارد.


این مسجد که در قرن اول هجری از سوی قبایل عرب ساخته شد، با اسامی همچون مسجد سهیل، بنی ظفر و عبدالقیس نیز نامیده می شود و بنابر منابع تاریخی اگر سهله را با سین مفتوحه بخوانیم به معنای زمین هموار و اگر با سین مکسور بخوانیم به معنی خاک ماسه مانند است که به وسیله سیل در مسیل ها جمع می شود اما در هر حال نامگذاری این مسجد به سهله به لحاظ جنس خاک آن منطقه است؛ اگرچه برخی علل دیگری را دلیل نامگذاری آن برشمردند که به عنوان نمونه می گویند: سهیل نام سازنده مسجد است، عبدالقیس نام طایفهاى است که این مسجد در منطقه سکونت آنها بنا شده و بنىظفر نیز یکى از طایفه هاى قبیله عبدالقیس است.


مسجد سهله در زمینى خالى از سکنه که اطراف آن پوشیده از ماسه هاى قرمز است ساخته شده و شکل هندسى آن تقریباً به صورت مستطیل با طول ۱۴۰متر، عرض ۱۲۵متر و مساحتى بالغ بر ۱۷۵۰۰مترمربع است.


ارتفاع دیوارهایى که آن را احاطه کرده حدود ۲۲متر است که هر یک از اضلاع چهارگانه آن به وسیله برج هاى نیم دایره ای از طرف خارج و به فاصله هاى مساوى تقویت مى شوند. در میانه ضلع شرقى دیوار، مناره اى به ارتفاع ۳۰متر وجود دارد که در اصلى مسجد در میانه ضلع شرقى در مجاورت این مناره واقع شده است.


این مسجد از دو قسمت شبستان و صحن تشکیل شده، شبستانی که در قسمت جنوب به طول ۱۲۰ متر و عرض ۵/۵ متر بنا شده است و حدود ۶۶۰ متر مربع مساحت دارد که از طریق ایوانکهایى به عنوان ورودیهاى شبستان به صحن مسجد متصل مى شود و قدمت تاریخى این ایوانکها به قبل از سال۷۵۰ ق مىرسد.


بقیه فضاى مسجد نیز به صحن اختصاص دارد. در طول اضلاع شرقى، غربى و شمالى مسجد نیز غرفههایى ساخته شده است که در یک طرف ۳۶ غرفه، در طرف دیگر ۲۷ و در سمت در ورودى آن ۱۹ غرفه به چشم می خورد.


مقام برخی پیامبران و امامان در مسجد سهله


در بخش هاى مختلف صحن مسجد محراب هایى ساخته شده است که به نام پیامبران و ائمه اطهار(ع) نامگذارى شده اند و در اصطلاح آنها را مقام مى خوانند. این مقامها عبارتند از:


مقام حضرت ابراهیم(ع): این مقام در جهت شمال غربى و بین دیوار غربى و شمالى قرار دارد. در روایتى آمده است این مسجد، خانه حضرت ابراهیم خلیل(ع) بوده است که از آنجا به سمت قوم “عمالقه” رفتند.


مقام حضرت یونس(ع): این مقام در جهت جنوب غربى بین دیوار جنوبى و غربى قرار دارد.


مقام حضرت ادریس(ع): این مقام در بین دیوار شرقى و شمالى قرار دارد. این مقام را مقام عیسى(ع) هم مىنامند؛ این قسمت از مسجد به “بیتالخضر” نیز معروف است.


مقام حضرت صالح(ع): این مقام در سمت شرقى بین دیوار جنوبى و شرقى قرار دارد که به مقام صالحین، انبیا و مرسلین معروف است.


مقام امام سجاد(ع): این قسمت در میانه مسجد کمى مایل به سمت شرقى قرار دارد.


مقام امام صادق(ع): این مقام درست در وسط مسجد است که براساس روایات تاریخى، حضرت امام صادق(ع) مدتى در آنجا اقامت نموده و به عبادت و دعا مشغول بودهاند.


مقام امام زمان(ع): این مقام هم در قسمت میانى مسجد، کمى مایل به سمت جنوب، بین مقام هاى امام سجاد(ع) و حضرت یونس(ع) قرار دارد که امروزه ساختمانى به طول ۸۰ متر و عرض ۵/۵ متر در این محل بنا شده است و چنانچه در احادیث معتبر آمده حضرت ولىعصر(ع) در این مقام، نماز و دعا و نیایش به جاى آورده اند و عالم بزرگوار علامه بحرالعلوم آن حضرت را در این مکان شریف در حال مناجات با پروردگار زیارت کرده اند.


علاوه بر آن، گزارش هاى بسیارى از ملاقات با آن حضرت در این مسجد شریف در طول تاریخ نقل شده است که این امر سبب اقبال بسیار عاشقان و شیفتگان خالص آن حضرت به این مکان شریف گشته و در نتیجه ساختمان این قسمت، بارها توسط شیعیان مخلص تجدید بنا شده است.


براى این مقام زیارتنامه مخصوصى در کتب روایى روایت شده است که به همراه سایر دعاها و عبادات به جاى آورده می شود.


سید بن طاووس(ره) از علمای نامدار شیعه می نویسد: وقتى می خواهى به مسجد سهله بروى روز چهارشنبه و بین نماز مغرب و عشا دو رکعت نماز به جاى آور که از امام صادق(ع) روایت شده است که هر گرفتارى چنین کند، خداوند گرفتارى او را برطرف مى کند.


اهمیت مسجد سهله


امام حسین(ع) درباره اهمیت مسجد سهله فرموده اند: “مسجد سهله خانه ابراهیم(ع) بوده که از آن به سوی عمالقه رفته است و آنجا خانه ادریس، صخره خضراء است و در آن مسجد در صور دمیده می شود و از اطراف آن هفتاد هزار نفر بدون حساب به بهشت می روند”.


از امام باقر(ع) نقل شده است که هیچ پیامبری را خداوند برنیانگیخت مگر آنکه در آن مسجد نماز گزارده است، در آنجا عدل الهی آشکار می شود و منازل و جایگاه های پیامبران، اوصیاء و صالحین است.


همچنین در حدیثی معتبر در جلد یکصدم بحارالانوار آمده است که امام صادق(ع( به یار باوفایش ابابصیر، فرمودند: « ای ابا محمد! گویی فرود آمدن قائم(ع‍ج) را با اهل و عیالش در مسجد سهله، با چشم خود می بینم».


ابوبصیر عرضه داشت: آیا محل اقامت دایمی آن حضرت در مسجد سهله خواهدبود؟


حضرت فرمود: آری، سپس فرمود: مسجد سهله اقامتگاه حضرت ادریس (ع) و حضرت ابراهیم خلیل الرحمان (ع) بود.


خداوند، پیامبری را مبعوث نکرده جز اینکه در مسجد سهله نماز گزارده است؛ مسجد سهله، پایگاه حضرت خضر(ع) است؛ کسی که در مسجد سهله اقامت کند، همانند کسی است که در خیمه رسول اکرم(ص) اقامت کند؛ مرد و زن با ایمانی یافت نمی شود، جز اینکه دلش به سوی مسجد سهله پر می زند.


هیچ کس در مسجد سهله نماز نمی گزارد که با نیت راستین خدا را بخواند، جز اینکه او را با حاجت برآورده شده از آنجا بر می گرداند؛ هیچ کس نیست که در مسجد سهله به خدا پناهنده شود، جز اینکه خداوند او را از آنچه بیم دارد، پناه دهد.


ابوبصیرعرض کرد: فضیلت بسیار بزرگی است!


امام صادق(ع) فرمود: آیا برایت بیفزایم؟


عرض کرد : بله.


امام فرمود: مسجد سهله از آن بقعه هایی است که خداوند دوست دارد، او را در آنجا بخوانند؛ شب و روزی نیست که فرشتگان به زیارت مسجد سهله نشتابند و در آنجا به عبادت حق تعالی نپردازند، اگر من در آن سامان سکونت داشتم، هیچ نمازی را جز در مسجد سهله نمی خواندم.


ای ابا محمد! اگر مسجد سهله هیچ فضیلتی جز فرود آمدن فرشته ها و اقامت پیامبران نداشت، همین فضیلت بس بود، در حالی که این همه فضیلت دارد؛ آنچه از فضایل مسجد سهله برای تو بازگو نکردم، بیش از فضایلی است که برایت گفتم.».


امام سجاد(ع) نیز در فضیلت مسجد سهله می فرمایند: «هر کس در مسجد سهله دو رکعت نماز به جاى آورد خداوند دو سال بر عمر او می افزاید».


تشرف سید بحرالعلوم در مسجد سهله


عالم جلیل آخوند ملازین العابدین سلماسى (ره) فرمود: روزى در مـجلس درس فخر الشیعه، آیة اللّه علامه بحر العلوم (ره) در نجف اشرف نشسته بودیم، که عالم محقق جناب میرزا ابوالقاسم قمى – صاحب کتاب قوانین – براى زیارت علامه وارد شدند.


آن سـال، سـالى بود که میرزا از ایران براى زیارت ائمه عراق و حج بیت اللّه الحرام آمده بودند.کسانى که در مجلس درس حضور داشتند که بیشتر از صد نفر بودند متفرق شدند فقط من با سه نفر از خواص اصحاب علامه، که در درجات عالى صلاح و ورع و اجتهاد بودند، ماندیم.


محقق قمى رو به سید کرد و گفت: شما به مقامات جسمانى(به خاطر سیادت) و روحانى و قرب ظـاهـرى (مـجـاورت حـرم مـطـهـر امیرالمؤمنین علیه السلام) و باطنى رسیده‌اید.


پس از آن نعمت‌هاى نامتناهى، چیزى به ما تصدق فرمایید سـید بدون تامل فرمود: شب گذشته یا دو شب قبل [تردید از ناقل قضیه است] براى خواندن نماز شـب بـه مسجد کوفه رفته بودم.


با این قصد، که صبح اول وقت به نجف اشرف برگردم، تا درس‌ها تعطیل نشود. (سال‌هاى زیادى عادت علامه همین بود.)


وقـتـى از مـسـجـد بـیرون آمدم، در دلم براى رفتن به مسجد سهله شوقى افتاد، اما خود را از آن مـنـصـرف کردم، از ترس این که به نجف اشرف نرسم، ولى لحظه به لحظه شوقم زیادتر مى‌شد و قلبم به آن جا تمایل پیدا مى کرد.


در هـمـان حـالـت تردید بودم که ناگاه بادى وزید و غبارى برخاست و مرا به طرف مسجد سهله حرکت داد خیلى نگذشت که خود را کنار در مسجد سهله دیدم.


داخل مسجد شدم، دیدم خالى از زوار و مترددین است جز آن که شخصى جلیل القدر مشغول مناجات با خداى قاضى الحاجات است آن هـم با جملاتى که قلب را منقلب و چشم را گریان مى کرد.


حالم دگرگون و دلم از جا کنده شد و زانوهایم مرتعش و اشکم از شنیدن آن جملات جارى شد.


جملاتى بود، که هرگز به گوشم نـخـورده و چشمم ندیده بود، لذا فهمیدم که مناجات کننده، آن کلمات را نه آن که از محفوظات خود بخواند، بلکه آنها را انشاء مى کند.


در مـکان خود ایستادم و گوش مىدادم و از آنها لذت مىبردم، تا از مناجات فارغ شد.


آنگاه رو به من کرد و به زبان فارسى فرمود: مهدى بیا.


پیش رفتم و ایستادم.


دوباره فرمود که پیش روم.


باز اندکى رفتم و توقف نمودم.


براى بار سوم دستور به جلو رفتن داد و فرمود: ادب در امتثال(فرمانبرداری) است. یعنى تا هر جا که گفتم بیا نه آن که به خاطر رعایت ادب توقف کنى.


من هم پیش رفتم تا جایى رسیدم که دست ایشان به من و دست من به آن جناب مىرسید.


در این حال ایشان مطلبى را فرمود.


آخـوند ملازین العابدین سلماسى مىگوید: وقتى صحبت علامه (ره) به این جا رسید، یک باره از سخن گفتن دست کشید و ادامه نداد و شروع به جواب دادن محقق قمى راجع به سؤالى که قبلا ایشان پرسیده بود کرد.


آن سؤال این بود، که چرا علامه با آن همه علم و استعداد زیادى که دارند، تـالـیفاتشان کم است


ایشان هم براى این مساله دلایلى را بیان کردند، اما میرزاى قمى دوباره آن صحبت حضرت با علامه را سؤال نمود.


“سید بحرالعلوم (ره) با دست خود اشاره کرد که از اسرار مکتومه است.”



:: موضوعات مرتبط: اماکن متبرکه عراق، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در شنبه 30 بهمن 1395


دیدار امام زمان (ع) در مسجد سهله

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
آیت اللّه مرعشى از  جمله اشخاص معدودی است که به حضور امام عصر -عجل اللّه تعالى فرجه الشریف – مشرف شده است.

و در این مورد حکایات متعددى وجود دارد که در اینجا به یک حکایت اشاره مى کنیم:
ایشان نقل کرده اند که زمان تحصیل علوم دینى و فقه اهل بیت علیهم السّلام فوق العاده مشتاق دیدار جمال دلاراى حضرت بقیة اللّه -عجل اللّه تعالى فرجه الشریف – بودم و عهد نمودم که چهل شب هر چهارشنبه پیاده به مسجد سهله مشرف شده، در آنجا بیتوته نمایم. به این قصد که به فوز دیدار امام عصرعلیه السّلام نائل شوم. بر این عمل مداومت داشتم تا شب چهارشنبه سى و ششم یا سى و پنجم.

اتفاقاً آن شب قدرى دیرتر از شبهاى پیشین حرکت نمودم. هوا ابرى و بارانى بود. در نزدیکى مسجد شریف سهله خندقى وجودداشت. هنگامى که قدم به آن خندق گذاردم، تاریکى همه جا را فرا گرفته بود. در آن حال، وحشت و خوف از سارقین (که در آن زمان زیاد بود) مرا فراگرفت ناگهان از پشت سر صداى راه رفتن کسى به گوشم رسید.
وحشت من افزون شد. برگشتم و نگاه کردم. سید عربى را با لباس ‍ اهل بادیه دیدم. (جاى تعجّب است که در آن تاریکى چگونه سیدبودن وى را تشخیص دادم؛ اما در آن زمان به فکر نیفتادم و غافل بودم ). او پیش آمد و با زبان فصیح فرمود: یا سیّد سلام علیکم، که وحشت من زایل شد و آرامش پیدا کردم و با آن سیّد عرب شروع به صحبت نمودم و به راه رفتن ادامه دادیم.
آن سیّد پرسید کجا مى روید؟ عرض کردم به مسجد سهله و به قصد تشرف به حضور مولا و امام زمان حضرت بقیة اللّه (عج ). پس از چند قدم که رفتیم، به مسجد زید بن صوحان رسیدیم. آن مرد عرب گفت: خوب است وارد مسجد شویم. پس هر کدام دو رکعت نماز به جا آورده و دعاى پس از نماز را خواندیم. آن شخص ‍ عرب، آن دعا را از حفظ مى خواند. در آن هنگام گویى تمام اجزا و ارکان مسجد با وى آن دعا را مى خواندند. انقلابى عجیب در خود مشاهد مى کردم که از توصیف آن عاجزم.
پس از اتمام دعا، آن مرد عرب به سوى من نگاه کرد و گفت: یا سیّد آیا گرسنه اى ؟ خوب است شامى خورده و پس از آن به مسجد سهله برویم. سفره غذایى را از زیر عباى خود بیرون آورد. در میان آن سفره سه قرص ‍ نان و دو – سه دانه خیار بسیار سبز بود که گویى تازه از بستان چیده شده بودند و حال آنکه آن زمان چلّه زمستان بود.
من با مشاهده همه این حالات باز هم انتقال پیدا نکردم که آن شخص عرب کیست ؟ پس از صرف شام به مسجد سهله رفتیم و آن سیّد عرب تمام اعمال مسجد سهله را به جا آورد و من هم از او پیروى کردم. هنگامى که فریضه مغرب و عشا را به جاى آورد، من هم به او اقتدا کردم، بدون اینکه از خود بپرسم که این شخص عرب کیست ؟
سپس آن سیّد عرب به من گفت که آیا شما نیز پس از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه مى روید یا در مسجد سهله مى مانید؟ من گفتم مى مانم. سپس با آن سیّد عرب در وسط مسجد بر سکوى مقام امام صادق علیه السّلام نشستیم و من به آن سیّد عرب عرض ‍ کردم آیا چاى، قهوه یا دخانیات میل دارید تا حاضر کنم ؟ آن سیّد گفت این امور ((فضول معاش )) هستند و ما از آنها اجتناب مى کنیم. این کلمه در من تاءثیر بسیار گذاشت بطورى که اکنون هم هر وقت یک استکان چاى صرف مى نمایم،
فرمایش آن سیّد عرب در نظرم مى آید و اعضاى من مرتعش مى شود. به هر حال مجلس ما دو – سه ساعت به طول انجامید و در خلال آن مطالبى مطرح شد که اختصاراً به این شرح است : آن سیّد مطالبى در چگونگى استخاره کردن ارائه کرد و تاءکید نمود به خواندن برخى از سوره ها، پس از نمازهاى واجب یومیه و خواندن دو رکعت نماز بین نمازهاى مغرب و عشا و مطالبى دیگر. پس از آن صحبتها، من براى رفع حاجتى از جاى برخاستم و به سمت درِ مسجد حرکت کردم که سر حوض بروم. در وسط راه به ذهن من خلجان نمود که این چه شبى است و این سیّد عرب صاحب فضایل کیست ؟ شاید همان مطلوب و گمشده من است. به مجّرد خطور این مطلب به ذهنم، به داخل مسجد برگشتم و متوجه شدم که از آن سیّد عرب اثرى نیست و اصلاً کسى در مسجد حضور ندارد و حال آنکه من هنوز از مسجد بیرون نرفته بودم، به این ترتیب من به مراد خود رسیده بودم، در حالى که او را نشناخته بودم. از این رو دیوانه وار اطراف مسجد تا صبح قدم زدم، نظیر عاشقى دلسوخته که معشوق خود را گم نموده است.





:: موضوعات مرتبط: اماکن متبرکه عراق، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, کربلا, ,

نوشته شده توسط رامش در چهار شنبه 27 بهمن 1395


:: هتل درجه الف المیزان کربلا
:: تور کربلا عید فطر
:: رستوران رکن السلطان بهترین رستوران کربلا
:: رستوران کباب نبیل در کربلا
:: هتل روتانا کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: تور کربلا ویژه اردیبهشت
:: نکات مهم در سفر به کربلا
:: رستوران های معروف کربلا
:: رستوران زعفران در شهر کربلا
:: راهنمای سفر به نجف اشرف
:: هتل المحمود کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: اقامت هتل فندق العقیله در کاظمین
:: لذت غذا در رستوران الفردوس کربلا
:: مقبره ذوالکفل نجف اشرف
:: رستوران النخیل در کربلا
:: هتل لارسا کربلا
:: تور کربلا نوروز 98
:: هتل دره الحسین کربلا





تلفن دفتر فروش تور کربلا

54 44 67 43 021

67 43 67 43 021

835 2100 0937

آقای صبوری

ساعات تماس

9 صبح تا 7 بعد از ظهر






:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393

آبر برچسب ها

تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ |