تور کربلا نیمه شعبان

تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران

تور هوایی کربلا - تور کربلا از تمام استان تهران

ثبت نام تور کربلا همین حالا

ثبت نام تور کربلا نقد ی و اقساطی

 تور کربلا نجف کاظمین سامراء هوایی

ثبت خاطرات و سفرنامه کربلای شما در وبسایت تور کربلا زیر نظر سازمان حج و اوقاف

نمونه از سفرنامه کربلا هموطنان عزیز:

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه، دهم تیر ماه 1391؛

تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
حدود ساعت 5 توی یکی از شهرهای استان ایلام برای نماز صبح نگه داشتند. نماز رو به امامت حاج عبدا... خوندیم و راه افتادیم.

دیگه کسی حال و حوصله شوخی و سر و صدا نداشت. به محض تماس با صندلی خوابشون برد!

حدود یک ساعت که گذشت و هوا کم کم روشن شد، بیرون از اتوبوس رو که نگاه می کردی جنگل های تنک بلوط رو می دیدی که تا بالا ترین نقطه کوه های سر به فلک کشیده رشته کوه های زاگرس ادامه داشتند و گه گاه رودی و جویباری گل آلود از گذر آب از بین صخره ها، از زیر و کنار جاده گذر می کرد. شاید هم در نگاه خودشون برعکس!
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
حدود ساعت 7 بود که اولین نشانه ها از پیش گویی سید خودش رو نشون داد. اتوبوس وسط راه خاموش شد ولی شکر خدا زود مشکل حل شد و راه افتاد.

اما ساعت حدود 5/8 صبح بود و تازه داشتیم از تماشای مناظر زیبای دور و نزدیک اطراف جاده لذت می بردیم و نقشه یه سفر در آینده رو می کشیدیم که  اتوبوس ولووی نارنجی رنگ خط تهران-ایلام، نرسیده به کرمانشاه، بین راه، در کنار کوه های سر به فلک کشیده زاگرس با جنگل های بلوط زیبایش در یک طرف و در کنار زمین های کشت دیم گندم در طرف دیگر، نزدیک تک درختی که یک الاغ به آن بسته شده بود، سومین تجربه سید رو رقم زد، خاموش شد و دیگه روشن نشد!!!
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
و باعث شد باز هم بچه ها ذوقشون گل کنه: «ای فلک؛ آسودگی در سرنوشت ما نوشته نشده است!!».

ای خدا! 6 تا اتوبوس؛ حتما باید یه سیدی که با میومد همین سید باشه؟!! برای این که دلمون خوش باشه گفتیم صد البته که حکمتی در کار بوده.

البته چیزی که بیش تر خیال ما رو از نرفتن راحت می کرد و همه می دونستند، نه پیشگویی سید، که تجارب تلخ محسن، همسفر اول، بود! سه بار تلاش نافرجام برای سفر به عتبات عالیات! که یک بارش با تیر اندازی از طرف نیروی دریایی ارتش ناکام مونده بود! این بار صدقه سریشون چی می خواست به سرمون بیاد، خدا می دونست!!
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
به احمد پیام داده بودم: «کربلارفتی جای ما هم زیارت کن!»

کلاً ابر و باد و مه و خورشید و فلک و سید و محسن و اتوبوس و همه و همه دست به دست هم دادند ولی نتونستند ما رو از رحمت خدا ناامید کنند! برای برو بچز دانشگاه شاهد بن بستی وجود نداره، اونا یا راهی خواهند یافت، یا راهی خواهند ساخت!!! (خلاصه دیگه!!)
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
صبحانه رو همون جا کنار جاده با ویووی اون الاغ نازنین(!) خوردیم و نخوردیم تا دو تا مینی بوس بنز سبز و قرمز نه چندان تر و تمیز از راه برسند و خودمون و وسایلمون رو روی هم رفته سوار کنند و بارقه ای از امید رو دوباره در دل های ما زنده کنند.

سه تا از اتوبوس ها حدود ساعت 11 از مرز رد شده بودند، وقتی که ما هنوز 2 ساعت دیگه راه داشتیم تا به مرز برسیم.
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
سفر با مینی بوس هم اگه اون حجم چمدون و آدم ریشو اجازه می داد، لذت خاص خودش رو داشت. به هر کامیونی که می رسیدیم دست تکون می دادیم و انواع و اقسام بوق ها رو تحویل می گرفتیم.

یه بار توی یه گردنه پر از درخت دیدیم بد جور بوی گاز میاد، مینی بوس که با گازوئیل کار می کرد، به یمن وجود انبوهی از بچه ها و وسایل از نعمت دیدن جلوی ماشین هم که محروم شده بودیم، نتیجتاً صبر کردیم! تا این که از یه تریلی تانکر دار سبقت گرفتیم و کشف کردیم که همه بوها از تانکر بلند می شه!! این کشف همانا و زبون و شکلک در آوردن بچه ها برای راننده تریلی همانا!! راننده تریلی هم که فکر می کرد بچه ها خیلی ازش خوششون اومده، یه مدت از کنار مینی بوس تکون نخورد تا بچه ها دنبال گزینه غلط کردم بگردن!!!
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
خلاصه به هر زحمتی که بود و با تحمل صداهای نخراشیده سرودها و شعرهایی که بچه ها و خصوصا صادق می خوندند و بعد از گذر از کرمانشاه و ایلام و مهران، بالاخره حدود ساعت 5/12 به پایانه مرزی مهران رسیدیم.

تا طبق مانیفست(لیست) به صف بشیم ( من شماره 9 بودم) و گذرنامه هامون مهر خروج بخوره و بعد از صد متر پیاده روی برسیم به مسجد کنار مرز عراق، شد ساعت 5/1 و وقت اذان. دو تا دو رکعت به جماعت خوندن وقت زیادی نمی خواست.
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
بچه ها کم کم گرسنه شده بودند و یه چند تا خیار خوشمزه بومی بیدگل(!) می تونست یه مدت سر چند تاشون رو گرم کنه.

بعضی از بچه ها هم که دفعه اولشون بود مسافرت اینترنشنال می رفتند یه نمه جو گیر شده بودند. مثلاً علی اصغر وقت مهر خوردن گذرنامش مدام با اون لحن و ادای جالبش می گفت: «بچه ها، بچه ها، باورتون می شه؟ من دارم می رم خارج، خارج!!» و بعدش هم اگه یکی باهاش شوخی می کرد می گفت: « این جا ایران نیست که از این کارا می کنیا، این جا خارجه!! یه کم کلاس بذار!» و بعد عینک دودیش رو با خون سردی روی صورتش می گذاشت.

تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران

مجدداً یه صد متری طی کردیم و بعد از رد شدن از داخل یه سوله دوباره طبق شماره به صف شدیم و پشت در عراق وایسادیم!! با اشاره افسر عراقی که به تک تک ما به فاربی(!) سلام و خوش آمد می گفت، رسماً وارد کشور عراق شدیم.

این که می گم پشت در عراق، خیلی هم بی ربط نیست. اون قسمتی از مرز که باید ازش رد می شدیم، یه دیوار به ارتفاع 2 متر بود که از دو کشور یه راه رو بهش ختم می شد. وسط این دیوار یه درب یه لنگه ای آهنی با عرض یک متر قرار دادشت که با قفل شدن این در، مرز بسته می شد، به همین راحتی!!

دوباره یه پنجاه متری رفتیم تا رسیدیم به پایانه مرزی «کوت» عراق. جایی که یه خورده دیوار و اتاق و سقف و در و پنجره همین طوری بی قاعده انداخته بودند دور هم و یه خورده هم سیم خاردار دور و اطراف ریخته بودند و نسبت به پایانه مرزی مهران یه سر و گردن که چه عرض کنم، دو سه تا قد و هیکل کم داشت، ولی، نسبت به طرف ایرانی، امکانات کامپیوتری و ایکس ری و... نسبتاً بهتری داشت و دیگه سربازها زحمت بیرون ریختن و گشتن چمدون ها رو به خودشون نمی دادند.
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
انگار گرد و خاک ها (بخونید ریزگردها!) هم بدون گذرنامه نمی تونن رد بشن (قابل توجه چتر باز های محترم!) پامون رو که تو عراق گذاشتیم باد و گرد و خاک اومد سراغمون.

دوباره طبق مانیفست به صف شدیم و گذرنامه هامون مهر ورود خورد (به تاریخ میلادی!) و دوباره صد متر پیاده روی تا اتوبوس ها. اتوبوس بنز سی صد و سه! بدک نبود. فقط کولرهاشون خیلی چنگی به دل نمی زد. به جای آب سرد کن هم گلاب به روتون، توالت داشت که البته قفل بود.

یادمه 11 سال پیش هم، که کلاس پنجم بودم، همین اتوبوس ها رو سوار شدیم و یه بار که به شدت نیاز به بی ادبی داشتم، هر کاری کردم راننده اجازه نداد برم اون جا. خدا نصیب گرگ بیابون نکنه!
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
ورود به کشور عراق هم نسبت به 11 سال پیش که از مرز خسروی قصر شیرین رفته بودیم، خیلی راحت تر و با درد سر و معطلی و پیاده روی کمتری بود. حداقل خوبیش این بود که قدم به قدم عکس منحوس اون مردک رو نمی دیدی. چهار تا سرباز و افسر و کارگر و کارمند هم که می دیدی، با روی باز به واسطه شیعه بودن، کلی تحویلت می گرفتند و احترام می گذاشتند. نه مفاتیح ممنوع بود، نه کتاب و نه کاغذ و نه نامه برای ضریح حضرت سقا(ع) و نه خودکار و چفیه. آزاد. قربونش برم، مثل رفتن به زیارت آقا امام رضا(ع).

گفتم امام رضا(ع)، این رو هم بگم. نشد یه جا بریم و صحبت از دل تنگی بچه ها برای زیارت اباالحسن(ع) به میون نیاد... . خوش به حال بچه هایی که روز بعد از این سفر می خواستند یک ماه برن مشهد، طرح ولایت.
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
خلاصه؛

بعد از جا به جایی وسایل و رسیدن کیک و آب میوه های تدارکات، ساعت 5/14 به وقت ایران و 13 به وقت عراق، راه 350 کیلو متری به سمت نجف رو در هوایی گرم، شرجی و سرخ رنگ از گرد و غبار آغاز کردیم.

با شروع راه و کار کردن کولر اتوبوس، گرمای هوا قابل تحمل تر شد.

مائده؛ غذایی که سربازان اسلام بسیار باهاش رفیق اند، سیر کننده موقت شکم بچه ها بود (حوصله معرفی مائده رو ندارم!)
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
ماشاءا... اوضاع تدارکات هم خوب بود و میثم به جای ساندیس، مدام رانی می داد. آب معدنی هم کنارش. تا این که یه خورده جلوتر، از یه جا ناهار گرفتند.

قُدقُد!! کنسرو سوسیس مرغ! با ماست و سمون(نوعی نان خوش مزه عراقی) و البته پپسی!

خب! شکر خدا شکم بچه ها سیر شد.

تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران

بگذریم؛

کنار جاده روستاهای خیلی محرومی به چشم می خوردند، ولی از لحاظ ساختار کلی، شباهات خیلی زیادی به حاشیه اروند داشت. نخلستان های بسیار و نخل های بی سر! ولی این نخل ها کجا و نخل های مقدس حاشیه اروند کجا؟!

بشنو از نخل چون حکایت می کند...

در این همه قامت بلند نخل، نی ها دیگه چیزی نمی تونستند ببینند.

آن نخل ها، راوی ایستادگی و پایمردی بسیجیان و علی اکبران حضرت روح ا...(ره) بودند، وقتی که شهید دادگر رفت بالای یکی از اون ها و خودش رو با چفیه محکم بست به نخل و هلیکوپتر عراقی رو با آر پی جی زد. و این نخل ها حاکی خفت و خواری متجاوز...
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
آرام آرام و با گذشت مسیر، مردان و زنان پیر و جوان پیاده ای را می دیدی که از الآن قصد زیارت نیمه شعبان داشتند، با توشه ای قلیل و گاه فرزندی در آغوش. موکب ها هم آرام آرام رخ می نمودند به نام های گوناگون ( معرفی موکب باشد برای فصل های بعد!)

ظاهرا عراقی ها به عکس ائمه و اصحاب آن ها خیلی اهمیت می دادند و برای هر کدام از ایشان، حتماً باید تصویری داشته باشند. جالب آن که موکبی به نام «مختار ابن ابو عبید ثقفی» دیدیم که بر سر در آن عکس « فریبرز عرب نیا» نصب شده بود!!!

چشم ها سنگین شد و... .

تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران

نزدیک غروب در حوالی نجف بودیم و ایست و بازرسی ها کم کم زیاد می شد. همین طور تراکم پیاده ها، تراکم موکب ها، تراکم نخل ها با زمینه ای از غروب خورشید در کنار شط ها و نهر هایی که گه گاه رخ می نمودند. عجب فیلم زیبایی گرفتم از تصاویر زیباتری که می دیدم با زمینه صدای روضه ای که داشت حاج عبدا... می خوند.

ولی محمد رضا به دلیل این که لحظه ای داخل کادر بوده، به شوخی(!!!) گوشی را گرفت و فیلم را حذف کرد تا به من ثابت کند شیراز هم از نعمت وجود «لُر» بی بهره نبوده است!!!

محمدرضا!

هر چند بار ها گفتم که بد فرم دوستت دارم؛ ولی کار امروزت رو هرگز فراموش نخواهم کرد. التماس نکن، که معذرت خواهی هیچ فایده ای نداره!!

حالا که محمدرضا نگذاشت اون فیلم بمونه، پس توصیف اون لحظات هم...!

(ولی انصافاً گل پسریه برای خودش این محمدرضا! توی دانشگاه از افرادیه که خیلی بهش علاقه دارم.)
تور کربلا فوری به طور ویژه از تهران
باز بگذریم؛

8 ساعت وقت برای یه مسیر 350 کیلومتری با اون اوضاع و احوال هوا و خستگی و بدن چرک(!)، رسیدن به «هتل قصرالوالی» نجف رو برامون تبدیل به رؤیا کرده بود. حاضر بودیم کنار خیابون یه فرش بندازند ولی دلمون خوش باشه این مسیر ملالت آور بالاخره تموم شد. ( ملالت آورش برای بعد از مرز بود که تقریباً هیچ جذابیت و معنویتی توش دیده نشد!)

بعد از نیم ساعت، هم سفر اول، محسن، بعد از این که سر خیر شد و بقیه بچه ها رو صاحب اتاق کرد، با ما شد هم اتاقی! اتاق 401. اتاقی با نمای «قبرستان وادی السلام»! که توی اون تاریکی شب همون اول ما و هر کسی رو که میومد اتاق ما، از باز کردن پنجره به طرز وحشت ناکی پشیمون کرد!

هتل قصر الوالی یه هتل 5 طبقه توی خیابان «المحیط» هستش که بین حرم حضرت امیر(ع) و قبرستان وادی السلام قرار داره، نزدیک ورودی اصلی وادی السلام.
 

یا مرتضی مددیتور کربلا فوری به طور ویژه از تهران

ثبت نام تور کربلا نقد ی و اقساطی

 تور کربلا نجف کاظمین سامراء هوایی

ثبت خاطرات و سفرنامه کربلای شما در وبسایت تور کربلا زیر نظر سازمان حج و اوقاف

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: