صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

تور کربلا

تور کربلا نوروز

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
تور کربلا نوروز
::
عناوین مطالب وبلاگ
::

::تور کربلا
::فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا
::درباره واقعه کربلا
::اماکن متبرکه عراق
::اطلاعات زائر
::هتل های کربلا
::هتل های نجف اشرف
::هتل های کاظمین


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: رامش
:: رضا والی نژاد

آمار بازديد :




نرجس خاتون مادر امام زمان (ع) در سامرا

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
حرم نرگس خاتون در سامرا  مورد استقبال شیعیان جهت زیارت وتوسل به اهل بیت است قبر مطهر این بانو در کنار قبر امام معصوم  امام هادی وامام حسن عسگری (ع) است نرگس خاتون یا همان مليکا، دختر يشوعا و نوه امپراتور روم شرقي، (ميخائل سوم، قيصر و پادشاه بين سالهاي ۲۵۳ ـ ۲۲۸ در قسطنطنيه) است. مليکا از طرف مادر به «شمعون» ـ يکي از دوازده حواري و صحابي خاص حضرت عيسي(عليه السلام) ـ منسوب است. مهمترين القاب او عبارتند از: ريحانه، صيقل، نرگس، سوسن. و کنيه او امّ محمد مي باشد.
نرگس خود را اينگونه معرفی میکند:
«من مليکا دختر يشوعا، فرزند قيصر پادشاه روم هستم. مادرم از فرزندان شمعون بن حَمُّون صفا، وصيّ حضرت عيسي است.»

ازدواج نافرجام
هنگامي که مليکه به سن رشد رسيد، قيصر روم تصميم گرفت او را به عقد يکي از برادر زاده هايش درآورد. او امر کرد مراسم باشکوهي ترتيب دادند. مراسم عقد با حضور شخصيتهاي بزرگ مملکتي روم برگزار شد؛ هنگامي که عاقد مي خواست خطبه عقد بخواند، لرزه اي بر تخت داماد خورد و سرنگون شد. نرگس اين قصه را اين گونه بازگو مي کند:
«هنگامي که سيزده ساله شدم، جدّم قيصر، تصميم گرفت مرا به عقد فرزند برادرش درآورد. روز موعود فرا رسيد. بزرگاني، از جمله سيصد نفر از اميران، سرداران، بزرگان سپاه و رؤساي قبايل حضور داشتند.
پادشاه فرمان داد تختي حاضر کنند. هنگامي که تخت جواهر نشان حاضر شد، پسر برادرش را بالاي تخت نشاندند. در اين هنگام کشيشان در حالي که انجيل در دست داشتند، خواستند خطبه عقد را جاري کنند که ناگهان پايه هاي تخت لرزيد و تخت واژگون و پسر برادر پادشاه از تخت به زمين افتاد و بي هوش شد. کشيشان اين قضيه را به فال بد گرفتند. جدّم دستور داد، بارديگر تخت را آماده ساختند و پسر برادر ديگرش را براي انجام مراسم عقد آماده کردند، ولي اين بار نيز همان حادثه رخ داد و در نتيجه مراسم  عقدکنان به هم خورد.»
پس از اين واقعه ميهمانان متفرّق شدند. نرگس خاتون و جدّش پادشاه روم بسيار مضطرب و ناراحت بودند و سرّ اين اتفاق را نمي دانستند.

رؤياي صادقه
خداوند تبارک و تعالي اراده کرده بود با اين پیشامد، زمينه ازدواج نرگس خاتون با امام حسن عکسري(عليه السلام) را فراهم کند و او افتخار حمل بهترين اوصيا و اميد مردم جهان را به دست آرود. پس از آن روزسخت ، نرگس خاتون به رختخواب رفت تا روز پرغوغا را با استراحت به فراموشي بسپارد. نرگس در اين شب، رؤيايي شيرين ديد که خود آن را
اين گونه تعريف مي کند:
«در عالم خواب ديدم در همان جايي که قرار بود مراسم عقد من و برادر زاده پادشاه برگزار شود، مسيح و شمعون و جمعي از حواريون گرد هم آمده اند و منبري از نور نصب شده است. پس از مدتي حضرت محمّد(صلي الله عليه و آله) همراه امام علي(عليه السلام) و جمعي از امامان وارد قصر شدند. مسيح به استقبال حضرت محمد(صلي الله عليه و آله) رفت و دست در گردن ايشان نمود. پيامبر ـ در حالي که به امام حسن عسکري(عليه السلام) اشاره کرد ـ به عيسي گفت: اي روح خدا، آمده ايم مليکه فرزند وصيّ تو شمعون، را براي اين فرزند سعادتمند خواستگاري کنيم، آن حضرت همچنين به شمعون گفت: شرف دو جهان به تو روي آورده، خويشاوندانت را با خويشاوندي آل محمد پيوند زن. شمعون پذيرفت. پيامبر ميان من و امام حسن عسکري(عليه السلام) خطبه عقد خواند.»
نرگس پس از اين خواب شيرين، به فراق يار مبتلا شد و چون مي دانست مسلمانان با روميان در حال جنگ هستند و پدربزرگش با مسلمانان ميانه خوبي ندارد، جرأت نکرد خواب خود را براي پدر بزرگش تعريف کند. وي روز و شب را در انتظار به سر مي برد و روز به روز نحيف و لاغر مي شد. پادشاه که به شدت ناراحت بود، به نرگس گفت: نور چشم من! اگر آرزويي داري بگو تا برآورده کنم. نرگس که دنبال اين فرصت بود از پادشاه خواهش کرد اسراي مسلمان را آزاد کند. قيصر هم چنين کرد.

وصال يار
چهارده شب از رؤياي صادقه نرگس گذشت. در چهاردهمين شب، حضرت فاطمه(عليها السلام) و حضرت مريم(عليها السلام) را در خواب ديد و به حضرت فاطمه(عليها السلام) گلايه کرد که چرا فرزندت به ديدن من نمي آيد؟ حضرت فرمودند: چگونه به ديدنت بيايد در حالي که تو مشرک و مسيحي هستي؟ نرگس در عالم رؤيا مسلمان شد و شهادتين را جاري کرد. حضرت فاطمه(عليها السلام) او را در آغوش گرفت و گفت: اکنون منتظر باش…
پس از آن، هر شب امام حسن عسکري(عليه السلام) در عالم رؤيا به حضور حضرت نرگس مي رسيد. در يکي از شبها نرگس خواب ديد که امام حسن عسکري(عليه السلام) به او فرمود:
«فلان روز جدّت لشکري به جنگ مسلمانان خواهد فرستاد در اين هنگام تو خود را ميان کنيزان و خدمتکاران بيانداز، به گونه اي که تو را نشناسند و به دنبال جدّت روانه شو.»
پس از مدتي، نرگس باخبر شد که جدش مي خواهد همراه لشکري به جنگ مسلمانان برود، لباس مبدّل پوشيد و از قصر خارج شد و خود را ميان کنيزان مخفي کرد. جنگي ميان مسلمانان و روميان درگرفت و نرگس و بقيه کنيزان به اسارت مسلمانان درآمدند.

پيک شادي
همزمان با اين اتفاقات، امام هادي(عليه السلام) در سامرا تحت نظر متوکّل عباسي زندگي سختي را مي گذراند. امام روزي غلام معروف به «کافور» را فرستاد تا بشر بن سليمان را نزد او فرا خواند. کافور نزد بشر رفت و او بلافاصله نزد امام حاضر شد. امام رو به بشر کرد و فرمود:
«اي بُشر، تو از فرزندان انصاري، دوستي شما نسبت به ما اهل بيت پيوسته برقرار بوده است؛ به طوري که فرزندان شما آن را به ارث مي برند و شما مورد وثوق ما مي باشيد. مي خواهم تو را فضيلتي دهم… و اين رازي که با تو در ميان مي گذارم…»
حضرت سپس نامه اي به خط رومي نوشته، آن را با خاتم خود مهر نمود و همراه کيسه اي زر، شامل ۲۲۰ اشرفي به بشر بن سليمان داد و فرمود:
«اينها را گرفته، به بغداد برو و صبح فلان روز بر روي پل فرات حاضر باش.
چون کشتي حامل اسيران را ديدي، درخواهي يافت که بيشتر مشتريان، فرستادگانِ اشراف بني عباس و اندکي از آنان، جوانان عرب مي باشند. در اين هنگام مواظب شخصي به نام «عمر بن زيد» باش که کنيزي را به مشتريان عرضه مي کند و آن کنيز اوصافي دارد؛ از جمله دو لباس حرير پوشيده و خود را از معرض فروش و دسترس مشتريان حفظ مي کند. در اين هنگام صداي ناله او را به زبان رومي از پس پرده رقيقي مي شنوي که بر اسارت و هتک احترام خود مي نالد. يکي از مشتريان به عمربن زيد خواهد گفت: عفّت اين کنيز مرا به وي جلب نموده، او را به سيصد دينار به من بفروش! کنيزک به زبان عربي مي گويد: اگر تو حضرت سليمان و داراي حشمت او باشي، به تو رغبت ندارم بيهوده مال خود را تلف نکن! فروشنده اعتراض و او سفارش به صبر مي کند. در اين هنگام نزد فروشنده برو و نامه را عرضه کن…»
بشر بن سليمان، سفر خويش را آغاز کرد و همانگونه که امام پيش بيني کرده بود، کشتي حامل کنيزان در ساحل پهلو گرفت، تا بشر نامه را به فروشنده و او به نرگس داد. نرگس نامه را بوسيد و به اربابش گفت: اگر مرا به اين شخص نفروشي، خودم را مي کشم. بشر مأموريت خود را به پايان داد و نرگس را نزد امام هادي(عليه السلام) برد. هنگامي که امام نرگس را ديد به او فرمود: چگونه خداوند عزّت اسلام و شرافت محمد و اولاد محمد و مذلت نصارا را نشانت داد؟ نرگس در جواب گفت: چگونه وصف کنم چيزي را که تو خود بهتر مي داني! سپس امام هادي(عليه السلام) به او فرمود: ده هزار اشرفي به تو دهم يا بشارت دهم به شرف ابدي؟ نرگس که مشتاق خبر خوش بود، در جواب گفت: بشارت شرف ابدي. مال نمي خواهم؟ امام فرمود:
«بشارت باد تو را به فرزندي که پادشاه شرق و غرب عالم شود و زمين را پر از عدل و داد کند، بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد.»
نرگس با تعجب پرسيد: اين فرزند از چه کسي به وجود خواهد آمد؟ امام فرمود: از کسي که حضرت رسالت، تو را براي او خواستگاري کرد.
و سرانجام در شب نيمه شعبان سال ۲۵۵ هجري قمري از اين زن پاکدامن و عزيز، مولودي ديده به جهان گشود که به گفته پيامبران و امامان، زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد.

تاریخ وفات
در تاريخ فوت و درگذشت نرگس، روایات مختلفي نقل شده است. طبق برخي روايات حضرت امام حسن عسکري(عليه السلام) خبر شهادت خود را به نرگس بازگو کرد و نرگس از ايشان درخواست کرد که دعا کند تا خدا مرگ او را قبل از مرگ ايشان قرار دهد. امام نيز درخواست او را اجابت کرد و نرگس در زمان حيات امام عسکري فوت کرد. سپس او را در حرم مطهر امام هادي(عليه السلام) دفن کردند و طبق برخي ديگر از نقل ها، نرگس خاتون بع د از وفات همسر خویش امام حسن عسگری وفات نمودند



:: موضوعات مرتبط: اماکن متبرکه عراق، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, نرجس خاتون, سامرا, ,

نوشته شده توسط رامش در پنج شنبه 25 آذر 1395


حرم محمد بن علی الهادی علیه السلام از اماکن زیارتی نزدیک به سامرا

 تور کربلا.تور هوایی کربلا.تور زمینی کربلا.

ابا جعفر محمد بن علی الهادی (ع) مشهور به سید محمد (که در اصطلاح محلی به سبع الدُجَیل (شیرمرد دجیل) معروف است)، فرزند بزرگ امام هادی(ع) است که به سبب برخورداری از جایگاه والای روحی و اخلاقی، شیعیان و غیر شیعیان گمان می‌کردند امامت بعد از امام هادی به وی خواهد رسید، ولی مرگ او در زمان حیات پدرش بزر گوارشان، این گمان را برطرف کرد.

آرامگاه سید محمد در شهر بلد در ۵۰ كیلومتری جنوب سامراء مورد احترام فراوان شیعیان مخصوصا شیعیان عراق است. کرامات زیادی از او نقل شده است.


سید محمد، در حدود سال ۲۲۸ق در روستای صریا در نزدیکی مدینه متولد شد. بنا بر قول مشهور، او فرزند اول امام هادی(ع)و بزرگتر از امام حسن عسکری(ع) بود. مادرش حدیث (یا سلیل) نام داشت.

وقتی امام هادی به دستور متوکل عباسی، به سامرا احضار شد، محمد (که آن زمان تقریبا پنج ساله بود) در صریا ماند.


از کتاب «بحر الانساب» نقل شده که سید محمد، نُه فرزند پسر داشته که برخی از آنها در شهرهای خوی و سلماس در ایران مدفون هستند. نسل او تنها از دو تن از پسرانش به نام احمد و علی ادامه یافته است.
ابو جعفر، سید محمّد دارای اخلاق والا و ادب بسیار برجسته بود و این کمالات او را از دیگران متمایز می‌‏ساخت تا آنجا که بسیاری از شیعیان بر این باور بودند که پس از امام هادی منصب امامت به او می‌‏رسد.

«الکلانی» درباره شخصیت او چنین می‌‏گوید:

        خدمت ابوجعفر، محمّد بن علی در آغاز شکوفایی و سن کم رسیدم و از او باوقارتر، بزرگوارتر، جلیل‌‏تر و پاکیزه‌‏تر ندیدم. در آن هنگام امام حسن عسکری- در حجاز- کودک بود و ابوجعفر او را بسیار می‌‏ستود. ابو جعفر همواره ملازم برادرش امام حسن عسکری بود و از او جدا نمی‌‏شد حضرت نیز آموزش و تربیت او را به عهده گرفته از علوم، معارف و آداب خویش او را بهره‌‏مند می‌‏ساخت.[۴]

از آنجا که سید محمد شایستگی‌هایی داشت، شیعیان تصور می ‏کردند وی امام بعدی است. اما پس از درگذشت وی در زمان حیات امام هادی(ع)، شیعیان با راهنمایی امام هادی(ع)، از جانشینی امام حسن عسکری (ع) در امر امامت آگاه شدند.
وفات

سید محمد در سال ۲۵۲ه‍.ق برای زیارت خانه خدا ، قصد سفر کرد. هنگامی که به قریه بلد (در نزدیکی سامرای عراق) رسید، بیمار شد و در ۲۹ جمادی الثانی درگذشت. شیعیان او را در همانجا دفن کردند. برخی احتمال مسموم شدن او از سوی عباسیان را مطرح کرده‌اند.

پس از درگذشت او، امام هادی برای او مجلس ختم برگزار کرد. جمعی از بنی هاشم؛ از جمله حسن بن حسن افطس نقل کرده‌اند:

 روز وفات سید محمد، به خانه امام هادی رفتیم و دیدیم، در صحن خانه فرشی گسترده‌اند و مردم دور تا دور نشسته‌اند. جمعیت را تخمین زدیم، غیر از موالی و سایر مردم، ۱۵۰ نفر از آل ابی طالب، بنی هاشم و قریش حضور داشتند. ناگهان امام حسن عسکری در حالی که گریبان خود را در مرگ برادر چاک زده بود، وارد شد و در کنار پدرش ایستاد. ما حضرت را نمی‌شناختیم. پس از ساعتی امام هادی رو به او کرده، فرمود: یا بُنَیّ أَحْدِثْ لِلَّهِ شُکْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِیکَ أَمْراً. امام حسن(ع) گریه کردند و گفت: اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، اِیاهُ نَشْکُرُ نِعَمَهُ عَلَینا وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ. پرسیدم او کیست؟ جواب دادند: حسن فرزند امام علی النقی(ع). در آن هنگام ۲۰ ساله به نظر می‌رسید، ما فهمیدیم که پس از پدر، او امام است.

مرقد سید محمد در شهر بلد از توابع استان صلاح الدین در ۸۵ کیلومتری شمال بغداد است و امروز یکی از زیارتگاه‌های شیعیان است.

از تاریخ بنای اولیه امامزاده، اطلاع دقیقی در دست نیست، جز این که در خلال تعمیراتی که در سال‌های 1379 -1384 ق. در این آستانه انجام گرفته چنین برمی‌آید که عمارت اوّل این آستانه متعلّق به قرن چهارم است که توسط عضدالدوله دیلمی انجام گرفته است. پس از آن در قرن دهم هجری، عمارت دوم، توسط شاه اسماعیل صفوی، پس از فتح بغداد انجام گرفت.

بر کتیبه‌ای بر ضریح نوشته شده است:

 این مرقد سید جلیل ابوجعفر محمد فرزند امام هادی است که فردی عظیم‌الشأن است و شیعیان را این گمان بود که او پس از امام هادی به امامت خواهد رسید و چون درگذشت، امام هادی(ع) بر امامت حسن عسکری(ع) اشاره فرمود. هنگامی که امام هادی(ع) از مدینه به سامرا می‌رفت، سید محمد کودکی بیش نبود و بعدها چون به بلوغ رسید راهی سامرا شد و چندی در سامرا بود تا آنکه تصمیم گرفت به مدینه برگردد و چون نُه فرسنگ از سامرا دور شد و به روستای بلد رسید در همین جا بیمار شده و درگذشت.


کرامات زیادی از سید محمد نقل شده است. میرزا حسین نوری در النجم الثاقب می‌نویسد:

 سید محمد، صاحب کرامات متواتر است. حتّی نزد اهل سنت هم معروف است. مردم عراق و حتی اعراب بادیه نشین نیز می‌ترسند به نام او سوگند یاد کنند. اگر آنها را به برداشتن مالی متهم کنند، آن را برمی‌گردانند، ولی به سید محمد قسم نمی‌خورند.

تعدادی از علما درباره کرامات سید محمد کتاب‌هایی نوشته‌اند؛ از جمله رساله‌ای در کرامات سید محمدبن علی الهادی، تألیف مهدی آل عبدالغفار کشمیری. در اینجا به نمونه‌ای از کرامات وی اشاره می‌شود: علاّمه سید میرزا هادی خراسانی از سید حسن آل خوجه از خدام آستانه عسکریین (علیهما السلام) نقل می‌کند:

 در صحن شریف ابی جعفر سید محمد نشسته بودم، متوجه شدم شخصی عرب در حالی که یکی از دستهایش را به گردن بسته بود، وارد آستانه شد. نزدیک رفتم و از علت مریضی‌اش پرسیدم. گفت: سال گذشته، روزی به منزل خواهرم رفتم، دیدم در حیاط، گوسفندی بسته است. خواستم ذبح کرده، بخورم. خواهرم اجازه نداد و گفت: این گوسفند نذر سید محمد است. من به حرف او توجه نکردم و آن را ذبح کردم، پس از سه روز آثار شلی در دستم نمایان شد و روز به روز بدتر شد. من متوجه علت آن نبودم، تا این که در این اواخر متوجه کار خود شدم، حالا هم پشیمانم و برای شفا به آستانه سید محمد آمده ام. سپس با همراهیان وارد حرم شد و شروع به گریه و زاری کردند. پس از ساعتی دیدم دستش را حرکت می‌دهد. سجده شکر به جا آورد و نذر کرد هر سال گوسفندی بیاورد و به نیت سید محمد ذبح کند.

تور کربلا.تور هوایی کربلا.تور زمینی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: اماکن متبرکه عراق، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور هوایی کربلا, تور زمینی کربلا, امام هادی, امام حسن عسگری, سید محمد, سامرا, ,

نوشته شده توسط رامش در شنبه 5 تير 1395


تور کربلا - همسایه حرم هستیم

تور کربلا در نزدیک ترین هتل های کربلا

برای اعزام به کربلا همین حالا ثبت نام کنید.

در زیر قسمتی از خاطرات یکی از هموطنانمان که به زیارت عتبات عالیات مشرف شده است را برای پر کشیدن دلمان به کربلا آورده ایم که خالی از لطف نیست .

همسایه حرم هستیم


چند روز است آمده ایم کاظمین . محل اقامتمان تا حرم حدود ۴۰ثانیه راه است ! به علاوه اینکه دو گنبد زیبای حرم کاظمین بهترین چشم انداز این روزهای عمرم شده .
خیابان اصلی باب قبله پر ِ" مطعم " است . از مشویات و مقلیات * عربی که بگذرم ٬ از فلافل های خوشمزه ی اینجا نمی توانم بگذرم . فلافل با نون صمون و سس انبه !

************

بهشت سامرا

صدایم می کند و می گوید که رسیدیم سامرا . خستگی و کم خوابی این روزها رمقم را برده . کاش میشد با ماشین تا جلوی در حرم رفت !
آفتاب سوزان شده . هوا هم خیلی گرم . برعکس چند روز پیش که باران های زیبایی می بارید .

سامرا با قبل خیلی تفاوت کرده . خاک های جلوی ورودی صحن را سامان داده اند . اما هنوز همانجا هستند . فقط تفاوتش این است که یه حصیر ساده انداخته اند و مسیر عبور و مرور زائران را مشخص کرده اند و بقیه خاک ها را زده اند کنار . اما هنوز چشم غربت حرم سامرا را می بیند که میان خاکها و آجرها فریاد مظلومیت می کشد .

جلوی در ورودی چای میدهند . چای که چه عرض کنم ٬ قیر است ! انقدر سیاه که هر چه فکر میکنم بخورمش نمی توانم . اما " او " می خورد با همان استکان های کمر باریک دهنی ! بعد هم رو به من میگوید : از دستت رفت !

اول می رویم سرداب . محوطه ای را که چند ماه پیش ساخته بودند برای مصلی ، بسته اند تا آیینه کاری کنند . مسیر سرداب شده همان پله های باریک ورودی و یک ذره جای خود سرداب و پله های خروجی . همین !

بعد می رویم حرم . ساعت ۲ ظهر است . گشنه ام شده . دلم میخواهد بیفتم وسط صحن و بخوابم .
می رود برای زیارت . من هم می آیم سمت ایوان قبله که بروم زیارت . باب قبله شلوغ است . یک لحظه بوی کباب خوابم را می پراند . می دوم سمت ورودی مردانه و صدایش میزنم . 

می رویم به مضیف حرم سامرا . تازه ساخته شده . چند ماه پیش که آمدم در حال ساخت بود و در صحن حرم، به زائران طعام میدادند . در هوای خنک ِ مضیف می نشنیم . غذا کباب است . هم خوابم می پرد و هم سیر می شوم از برکت امامین عسگریین . یه یاد همه دوستان و آشنایان  .با هر قاشق اسم یکی را می بریم و جایش را خالی میکنیم .

کم کم صحن شلوغ می شود . هر چه روبه غروب می رود ، حرم با همه ی سادگی اش دلربا تر می شود . صدای قشنگی از ضلع غربی حرم می آید ؛ بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَنَفْسى، کَیْفَ اَصِفُ حُسْنَ ثَنآئِکُمْ .. 
دلم قنج می رود برای زیارت جامعه ...


اَسْئَلُکَ اَنْ تُدْخِلَنى فى جُمْلَهِ الْعارِفینَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ،وَ فى زُمْرَهِ الْمَرْحُومینَ بِشَفاعَتِهِمْ،اِنَّکَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ



:: موضوعات مرتبط: تور کربلا، ،
:: برچسب‌ها: کربلا, سامرا, هتل های کربلا, زیارت عتبات عالیات,

نوشته شده توسط رامش در چهار شنبه 17 دی 1394


:: هتل درجه الف المیزان کربلا
:: تور کربلا عید فطر
:: رستوران رکن السلطان بهترین رستوران کربلا
:: رستوران کباب نبیل در کربلا
:: هتل روتانا کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: تور کربلا ویژه اردیبهشت
:: نکات مهم در سفر به کربلا
:: رستوران های معروف کربلا
:: رستوران زعفران در شهر کربلا
:: راهنمای سفر به نجف اشرف
:: هتل المحمود کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: اقامت هتل فندق العقیله در کاظمین
:: لذت غذا در رستوران الفردوس کربلا
:: مقبره ذوالکفل نجف اشرف
:: رستوران النخیل در کربلا
:: هتل لارسا کربلا
:: تور کربلا نوروز 98
:: هتل دره الحسین کربلا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 203 صفحه بعد





تلفن دفتر فروش تور کربلا

54 44 67 43 021

67 43 67 43 021

835 2100 0937

آقای صبوری

ساعات تماس

9 صبح تا 7 بعد از ظهر






:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393

آبر برچسب ها

تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ |